مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ای سـنـد نـجـات من ولایت تو یا رضا صحن نو و عتیق تو کعبه و کربلا رضا دلـم بـود بـه یـاد تو مدیـنة الرضا رضا زیارتت به دیـن من زیارت خـدا رضا تو و کرامتت مرا ز خود مکن جدا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضـا رضا رضا شهی که خاک طوس از اوآمده محترم توئی مهی که نور میدهد بر عرب و عجم توئی رؤف اهـلبـیـتی و ولّـی ذوالکـرم توئی به مسجد الحرام دل قبله توئی حرم توئی صفا و مروه میکند با حرمت صفا،رضا رضا رضا رضا رضا رضـا رضا رضا رضا مـنم کــه بین طــوطیان گرم ترانۀ توأم کـبـوتری شـکـسته پـر در آشـیانۀ توأم نـیــازمـنـد گـنـدمـی در آســتــانـۀ تـوأم بـال زنـان دورو برِ نـقـاره خـانۀ تـوأم اگر پرم ز کوی تو بگو پرم کجا، رضا رضا رضا رضا رضا رضـا رضا رضا رضا الا الا ثـنـای تو، ذکر عـلـی الـدّوام من رؤف من، عطوف من، امید من، امام من لحظه به لحظه دمبدم، بر حرمت سلام من به غرفههای مرقدت، خورده گره زمام من در حرمت گرفتهام ذکر رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا حیات جان پراکنـد بوی خوش نسیم تو مــادر خـلـقـت آمــده ســائـلـۀ قـدیـم تـو صراط اولـیای حـق صـراط مستقیم تو دل ز فـرشـته میبـرد کـبوتر حـریم تو ملک بسوی این حرم آورد التجاء رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ناز کنم به سلطنت اگر تو را گدا شـوم نـه لایـقـم گـدا شـوم گـدات را فـدا شوم چه میشود قـبول تو بخاطـر خـدا شوم نه تو ز من جدا شوی نه من ز تو جدا شوم نه من تو را رها کنم نه تو مرا رها، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا توئی که درد روح را ز فیض تن دوا کنی عقده ز کار عالمی به یک کرشمه وا کنی کلیم را عـصا دهی مسیح را دعـا کـنی چه میشود که یک نظر به قلب سنگ ما کنی ای که به یک اشاره ات سنگ شود طلا،رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا ولایت تو دین من نه دین من که دِین،هم محبتت فروغ دل چراغ هر دو عین،هم عنایت تو بیـشتر ز ظـرف عالمین، هم مـقام زائرت فـزون ز زائر حسین، هم رشک برد به زائرت زائر کربلا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا خزان شدم که بخشیم ز اشک و خون بهارها به هر دقیقه عمر خود کشیدم انتظارها که در طواف مرقدت مرا رسد فشارها کنم دراز دست خود به عجز و ناله بارها که پنجهام گره خورد به غرفۀ تو یا، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا گلی که شد خزان تو بهار لاله چید از او دلی که شد از آن تو، فروغ حق دمید ازاو کسی که زائر تو شد عطا ز تو امید ازاو زلطف و مرحمت کنی سه بار بازدید ازاو تو را سزد تو را سزد تو را چنین عطا،رضا رضا رضا رضا رضـا رضا رضا رضا رضا مرا به مهر خود ببر که با ولات زیستم به تربتـت شـتافـتم به غـربتت گـریستم در آفـتاب صحن تو اگـر دمـی بـایـستـم به سـایۀ بـهـشت هم نـیـازمـند نـیـسـتـم جهنّم است بهرمن بهشت بیرضا،رضا رضا رضا رضـا رضا رضا رضا رضا رضا مرا تقرب خداست ولای تو سبــب شده مدح تووثنای تو دعای روز و شب شده هر نفسی که میزنم سلـسلةالـذهب شده کـبوتـر تو از ازل به ذکر تو ادب شده زبان من که باز شد تو را، زدم صدا، رضا رضا رضا رضارضا رضا رضا رضا رضا توئی توئی که چون خدا نظر به بنده میکنی توئی که جان مرده را دوباره زنده میکنی تو شام تیره راسحر زفیض خنده میکنی تو نقش شیرپرده را شیر درنده میکنی تو مور خسته را دهی بال و پرهما، رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا |